عاطفه طیف وسیعی از احساسات است که افراد می توانند تجربه کنند. عاطفه هیجانات و خلقیات را در بر می گیرد. هیجان احساس شدید کوتاه مدتی است که معمولا به یک منبع هدایت می شود. هیجانات معمولا نشانه های با چهره ای و زبان بدن تشخیص داده می شوند. خلق یک حالت ذهنی است که معمولا نسبت به هیجان شدت کمتری دارد و لزوما به محرک زمینه ای نیاز ندارد. خلق نسبت به هیجان بادوام تر است، از چند ساعت تا چند روز.
هیجانات وقتی مورد توجه قرار نگیرند قادرند به خلق تبدیل شوند. اگر رویداد فعالسازی مورد بی توجهی قرار گیرد یا بر آن تمرکز نشود، هیجان آن رویداد می تواند حالت خلقی جدید ایجاد کند. همچنین، خلق می تواند بر هیجان فرد و شدت هیجانی تجربه شده در موقعیت های جدید تاثیرگذار باشد. در نظر بگیرید زمانی که شما هیجانی مثل غم را تجربه می کنید، حالت چهره شما سرد و بی روح و زبان بدن شما بسته و تدافعی میشود. حال اگر منبع ایجادکننده این غم را در نظر نگرفته و از پرداختن به آن اجتناب نمایید هیجان شما حالت سرگردان پیدا کرده و به منبع مورد نظر معطوف نمیگردد. در این مثال ناراحتی و غمگینی ایجاد شده کمکی به استفاده از راهبردهای رفتاری موثر برای تطابق با شرایط جدید نمینماید. به عبارت دیگر رویداد فعال ساز نادیده گرفته شده و بیش از حد بر درون ما متمرکز می شود و دچار حالت خلقی به نام افسردگی می شویم. با شکرانه همراه باشید.
نظری عجیب اما متقاعدکننده درباره کنترل هیجانات
ما فارغ از رویدادهای پیرامونمان یا شیوه کنترل هیجاناتمان، احساس می کنیم. نقش این ایده را در فیلم ها، تلویزیون، کتاب ها، و حتی خبرها می توان دید. این ایده رایج است اما اصلا درست نیست. به عنوان انسان، ما هرگز کنترل کاملی بر احساسمان نداریم، اما تاثیر زیادی بر چگونگی احساسمان داریم؛ آن هم بیشتر از آنچه تابه حال شنیده اید. مهارت هایی که به شما اجازه می دهد هیجانات خود را مدیریت یا هدایت کنید، مهارت های تنظیم هیجانی نامیده می شوند. فقدان چنین مهارت هایی مشکلات متعدد هیجانی، ارتباطی و کارکردی ایجاد می کند.
بدتنظیمی هیجانی
اگر تنظیم هیجانی را به عنوان فرایند کنترل هیجانات فردی در نظر بگیریم، بنابراین تعریف بدتنظیمی هیجانی آسان میشود- ناتوانی در کنترل پاسخ های هیجانی.
بدتنظیمی هیجانی فرایندی با سه مرحله است:
۱- اتفاق درونی یا بیرونی (فکر کردن در مورد چیزی غم انگیز یا برخورد با فردی خشمگین) که تجربه ای ذهنی ایجاد میکند.
۲- سپس پاسخ شناختی (فکر)، به دنبال پاسخ جسمی مرتبط با هیجان (برای مثال، افزایش ضربان قلب یا ترشح هورمونی) ایجاد می شود.
۳- به دنبال آن پاسخ رفتاری (اجتناب، عمل بدنی یا تظاهرات چهره ای) ایجاد میشود.
افرادی که با مشکل بدتنظیمی هیجانی دست و پنجه نرم میکنند به اتفاقات منفی خفیف به شیوه اغراق آمیز هیجانی پاسخ میدهند. این افراد ممکن است گریه کنند، فریاد بزنند، به اطرافیان خود تهمت بزنند یا آنها را سرزنش کنند. یا مشغول به رفتارهای منفعل-پرخاشگر باشند و یا هرگونه رفتاری که روابط را تخریب و تعارض ایجاد میکند.
پژوهش ها نشان داده اند بدتنظیمی هیجانی ریشه در ۴ عنصر دارد:
۱- حساسیت هیجانی
۲- شدت یا ناپایداری خلقی یا هیجانی
۳- نداشتن روشهای مناسب تنظیم هیجانی
۴- افراط در بکارگیری روشهای تنظیم هیجانی (Carpenter & Trull, 2013).
ناتوانی در کنترل هیجان به چه معنی است؟
همه افراد به صورت طبیعی قادر به کنترل هیجانات خود هستند اما برای هر شخصی در طول زندگی پیش میآید که گاهی نتواند احساسات و هیجانات خود را کنترل کند اما اگر این شرایط از حد طبیعی فراتر رود و برای دفعات بسیار زیادی تکرار شود به گونه ای که به خود و دیگران صدمه برساند می توان گفت فرد در کنترل هیجانات و دچار ناتوانی شده است. افرادی که قادر به کنترل هیجانات خود نیستند به صورت مخرب، افراطی و نامناسب به محیط اطراف خود پاسخ میدهند. این مسئله میتواند در پی مشکلات جسمانی مانند گرسنگی، خستگی، بیماریها رخ دهد. به همین دلیل باید عوامل محیطی روانی و جسمانی را در این زمینه بررسی کرد.
انواع هیجانات
- امید و ناامیدی
- خشم و ترس
- تنفر
- عشق و محبت
- اضطراب
- غم و اندوه
- احساس حقارت
- غرور
- تعجب
- شادی
- شرم
- پشیمانی
- دلسوزی
نشانه های ناتوانی در کنترل هیجان
- احساس تحت فشار بودن شدید
- احساس ناتوانی در توصیف هیجانات خود
- احساس ناتوانی در کنترل هیجانات خود
- استفاده از روش های مختلفی مانند نوشیدن الکل سیگار کشیدن برای کاهش هیجانات ناخوشایند
چه زمانی ضروری است که به متخصص مراجعه کنیم؟
- داشتن افکار و احساساتی که باعث صدمه زدن به خود می شود.
- تجربه احساس ناامیدی مبنی بر اینکه دیگر این زندگی ارزش ادامه دادن را ندارد.
- شنیدن صدا و تصویر هایی که دیگران قادر به دیدن و شنیدن آنها نیستند.
- داشتن هیجانات شدید در بیشتر روزهای هفته
- تجربه هیجانات بالا بدون رخداد اتفاق خاصی
- کاهش هوشیاری و ناتوانی در کنترل هیجانات
عواملی که باعث ناتوانی در کنترل هیجانات میشود.
- اختلال نقص توجه و بیش فعالی
- اختلالات طیف اتیسم
- اختلال نافرمانی مقابلهای
- اختلالات سازگاری
- سندروم آسپرگر
- اختلالات خلقی و دوقطبی
- سوء مصرف الکل و مواد مخدر
- افسردگی پس از زایمان
- دیابت
- افت قند خون
- اختلال استرس پس ازسانحه
- ناتوانی در کنترل هیجان در بیماران اسکیزوفرنی
- اختلال شخصیت ضد اجتماعی
سخن آخر
در این مقاله به کاوش و کنترل هیجانات، مهارت های تنظیم و موارد مربوط به آن پرداخته شد. علاوه بر درباره بدتنظیمی هیجانی توضیحاتی ارائه شد. امیدواریم که در این زمینه توانسته باشیم اطلاعات مفیدی را در اختیارتان بگذاریم.
مطلب مرتبط: