یکی از علل اصلی خیانت زناشویی، تنوع طلبی در شخصیت افراد است. این افراد کسانی هستند که نمیتوانند به همسر خود وفادار باشند و دائما در حال تجربه رابطهای جدید هستند. این مسئله میتواند دلایل زیادی را به همراه داشته باشد. سبک تربیتی نادرست، الگو پذیری اشتباه در زمان نوجوانی، محرکهای جنسی مانند سایتهای پورنوگرافی، عدم رضایت از زندگی زناشویی، ازدواج اجباری و غیره تنها بخشی از دلایل تمایل افراد به تعدد رابطه جنسی است که در ادامه به طور مفصلتری به آن میپردازیم. برخی از متخصصین این افراد را به شخصی گرسنه تشبیه کردهاند که هر چقدر غذا میخورد باز هم گرسنه است. در واقع آنها همیشه به دنبال غذایی جذابتر و خوشمزهتر هستند.
تنوع طلب بودن امری ذاتی است که در همه افراد با اندازه متفاوت وجود دارد، اما اگر از حد طبیعی فراتر رود به یک اختلال منجر میشود. برخی از این افراد بر این باورند که اگر حس تنوع طلبی در آنها ارضا شود، رفته رفته این میل کمرنگ میشود و دیگر تمایلی به تجربه رابطه جدید ندارند. البته این باوری اشتباه است و در مقابل تنوع طلبی در آنها تقویت میشود و به شکل یک عادت در میآید. با ما در شکرانه همراه باشید تا به بررسی کامل مسئله تنوع طلب بودن افراد بپردازیم.
[برای اخذ نوبت در مرکز مشاوره شرق تهران شکرانه با شمارههای داخل سایت تماس بگیرید تا همکاران ما شما را راهنمایی کنند.]
تنوع طلبی چیست؟
قبل از هر چیزی لازم است با مفهوم و معنای اصلی تنوعطلبی آشنا شوید. در زبان عامیانه به هر فردی که به چیزهای مشابه اشتیاق داشته باشد، تنوع طلب میگویند. بااینحال اگر پای اختلال شخصیت تنوع طلبی به میان بیاید، اوضاع کاملا عوض میشود.
این اختلال تنوع طلب بودن در روانشناسی به نام نئوفیلی یا نئوفیلیا شناخته میشود که در لغت به معنی عشق و اشتیاق به چیزهای جدید یا بدیع است.
کلونینگر میگوید:
«تنوع طلبی یکی از چهار خلق و خوی اصلی محسوب میشود که عمدتا ارثی هستند.» یعنی اگر فرای تنوع طلب است، این مسئله در ساختار بیولوژیکی او قرار دارد. او معتقد است که: «بعضی از ماها طوری برنامهریزی شدهایم که چیزهای جدید را بپذیریم در صورتی که دیگران تا جایی که ممکن است از آن دور میشوند.»
دلایل شکل گیری تنوع طلبی در شخصیت
کودک باید در محیطی امن و با آرامش رشد کند، زمانی که محیط منزل پر تنش باشد و نیازهای کودک مورد بی توجهی قرار گیرد، برای ارضای نیازهای خود دائما راههای متفاوت را تجربه میکند و این روش در او به مانند یک عادت شکل میگیرد.
عدم آموزش صحیح و کامل
گاهی اوقات مسئله تنوع طلب بودن ناشی از آموزش نادرست است. مثلا فردی که در مدرسه و خانواده برای این موضوع آموزش ندیده باشد و تنها راه شناخت روابط جنسی از طریق سایتهای پورنوگرافی باشد، تصور میکند این تنوع طلبی جنسی کاملا عادی و طبیعی خواهد بود. مضامینی چون تعهد در روابط زناشویی باید از سن و سال کم به بچهها در قالب فیلمها و انیمیشنهای مناسب سن آنها آموزش داده شود. ریشه تنوع طلبی را میتوان در ندانستن و بی اطلاعی از مسائل جنسی و ایجاد عقدههایی درون فرد جستجو کرد.
دوران حساس نوجوانی
نوجوانی مرحله بسیار حساسی در مراحل رشدی محسوب میشود. این دوره با بلوغ جنسی همراه است که میل جنسی را در فرد برانگیخته میکند. وظیفه والدین در این زمان این است که با مهارتهای تربیتی به سوالهای نوجوان پاسخ دهند و او را مورد سرزنش قرار ندهند.
فاصله زیاد والدین از فرزندانشان باعث سردی روابط، دور از همدیگر و ایجاد احساسات منفی در نوجوان میشود. این بی توجهی زمینه را برای تنوع طلبی جنسی در بزرگسالی ایجاد میکند.
عدم موفقیت یا نرسیدن به رویاهای خود
برخی از افراد زمانی که به رویاهای خود نمیرسند، سعی بر این دارند این ناکامی را با انتخاب روشی ناصحیح جبران کنند و دست به اقدامات دیگری میزنند. استفاده از مکانیزمهای دفاعی برای جلوگیری از اضطراب روان رنجوری یکی از دلایل رایج برای کاهش آن محسوب میشود.
نارضایتی زناشویی
لذت نبردن از رابطه جنسی با همسر به دلایل سرد مزاجی، مشکلات جسمی، نداشتن مهارتهای جنسی باعث نارضایتی زناشویی میشود و برخی از افراد در این شرایط به جای حل مشکل، رابطه فرازناشویی را جایگزین میکنند. این موضوع فقط مختص آقایان نمیباشد و درصدی از زنان در رابطه جنسی با شوهر خود به ارضا نمیرسند و به جای بهبود رابطه خود، به سمت مردان پر مهارتتر کشیده میشوند.
الگوپذیری از اطرافیان
گاهی انسانها میتوانند تحت تاثیر اطرافیان از یک الگوی ناصحیح پیروی کنند. برای مثال فردی که دوستی تنوع طلب دارد و دائما رابطه او با افراد مختلف را میبیند، ممکن است تحت تاثیر او خودش نیز تمایل به برقراری رابطه جدید از سر هیجان داشته باشد.
خلاقیت از جنبه مثبت
ماروین زاکرمن می گوید: «افرادی که به دنبال لذت بردن از تجربیات جدید هستند، احتمالا خلاقتر از سایر افراد هستند. به نظر میرسد، توانایی داشتن ایدههای بزرگ نیاز به درجه خاصی از لذت در گسترش افقهای ذهنی در قلمروهای جدید دارد.» این عامل اذعان میدارد که حتی خلاقیت از جنبه مثبت هم میتواند افراد را به سوی تنوع طلبی بکشاند و تنها دلایل منفی باعث آن نمیشود.
دسترسی راحتتر به فضای مجازی و رسانه
خیانت به همسر اتفاق جدیدی نیست که مختص سالهای اخیر باشد و از گذشته وجود داشته است. اما امروزه با گسترش تکنولوژی و دسترسی راحتتر به شبکههای اجتماعی و رسانهها، شاهد افزایش خیانت زناشویی هستیم. یکی از دلایل اصلی این موضوع، سایتهای پورنوگرافی و مستهجن است که برخی افراد به خصوص آقایان را ترغیب به تجربه رابطه جدید برای لذت بیشتر میکند.
حضور پررنگتر زنان در جامعه
امروزه تعامل زنان و مردان در جامعه بسیار پر رنگتر شده است. این موضوع به خودی خود نه تنها مشکلی ندارد بلکه باعث شکوفایی بیشتر میشود. اما این مسئله کار را برای مردانی که به همسر خود متعهد نیستند راحتتر کرده تا با اشخاص بیشتری در ارتباط باشند.
اختلالات روانی
برخی از اختلالات شخصیت سبب میشود تا فرد به سمت خیانت و تنوع طلبی جنسی تمایل بیشتری داشته باشد. اگر میخواهید از سلامت روان خود اطمینان حاصل کنید، تست سلامت روان را انجام دهید.
میل جنسی در مردان
برخی از مردان بر این باورند برای زنده نگه داشتن احساس شهوت باید با افراد جدید رابطه جنسی داشته باشند، هرچند که از رابطه با همسر خود نیز رضایت کافی داشته باشد.
ناتوانی در کنترل نیاز جنسی
برخی از افراد که بیشتر در مردان دیده میشود، توانایی کنترل روی میل جنسی خود را ندارند و در زمانی که در موقعیت قرار بگیرند، اراده تصمیمگیری ندارند.
اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکلی
افرادی که به مواد مخدر و یا مشروبات الکلی، اعتیاد دارند، در زمان مصرف با منطق خود تصمیم نمیگیرند و در این شرایط احتمال خیانت به همسر بالاتر میرود. ضمن اینکه تنوع طلب بودن این افراد باعث میشود تا به سوی امتحان کردن چیزهای جدید مثل مشروب یا مواد مخدر کشیده شوند.
برخی از نشانههای فرد تنوع طلب
حالا که با مفهوم تنوع طلب آشنا شدهاید و دلایل بروز آن را شناختهاید، بد نیست تا با خصوصیات افراد تنوع طلب هم آشنا شوید. در این بخش این خصوصیات را بهعنوان نشانههای این افراد ذکر کردهایم. همچنین اگر تست روانشناسی تنوع طلبی انجام دهید، تست نئو به کار شما میآید.
- امتحان کردن راههای متفاوت و متنوع با آگاهی از ریسک بسیار بالای آنها
- وجود احساس کنجکاوی بیش از اندازه
- تمایل به هیجان خواهی
- ناسازگاری و عدم سازش با همسر
- عدم رضایت از زندگی زناشویی
- علاقه کمتر به برقراری رابطه جنسی با همسر و تغییر ناگهانی
- انجام ندادن کارهایی که از آن لذت نمیبرد
- علاقهمندی به فردی غیر از همسر خود
- تجربه روابط دوستانه خارج از چارچوبهای زناشویی
راهکارهای پیشگیری از تنوع طلبی
سوزان کراوس که یکی از اساتید علوم روانشناسی و مغز است میگوید: «تنوع طلبی از جهت هدایت شما در زندگی یک کیسه مختلط از موارد منفی و مثبت خواهد بود. مهم این است که بین یکسانی و تغییر، یک تعادل ایجاد کنید. ممکن است تجربه کردن چیزهای جدید بهتر از قبلی باشد اما نه به قیمت سلامت روان شما.» بنابراین، تنوع طلبی میتواند در چیزهای دیگر شما را به سوی موفقیت رهنمون کند اما در مسائل جنسی و روابط، چیزی جز آزار و به خطر انداختن سلامت روان شما نخواهد داشت. پس باید از راهکارهایی برای پیشگیری و کنترل آن استفاده کنید. در ادامه این راهکارها را مورد بررسی قرار دادهایم.
- در رابطه با همسرتان تنوع ایجاد کنید و از انجام کارهای تکراری در موقعیتهای تکراری پرهیز کنید.
- تفریحات هیجانانگیز دو نفره با همسرتان انجام دهید.
- در صورت بروز اختلاف با همسرتان به مشاوره خیانت همسر مراجعه کنید و از متخصص برای رفع مشکلات و بهبود رابطه کمک بگیرید.
- به دنبال ایدههای جدید باشید.
- رشتههای ورزشی مختلف را تجربه کنید.
- در خیال پردازیهای خود حد وسط را بگیرید و از حقیقت زندگی دور نشوید.
- در اوقات فراغت با کارهایی که به انجام آنها علاقه دارید، خودتان را سرگرم کنید.
- به دنبال اضافه کردن علم و تجربیات خود باشید.
- از روانشناس برای افزایش مهارتهای زندگی و درمان اختلالات شخصیتی کمک بگیرید.
سخن آخر
تنوع طلبی یک ویژگی شخصیتی است که به طور ذاتی در انسانها وجود دارد و افراد از تنوع در مسائل مختلف لذت میبرند. اما همین ویژگی اگر از حد خودش فراتر رود میتواند دردسر ساز شود و فرد هیچگاه از هیچچیزی لذت نبرد و دائما به دنبال تغییر باشد. همین موضوع در زمینه مسائل جنسی و رابطه عاطفی نیز صدق میکند. برخی از افراد تمایل به تعدد رابطه فرازناشویی دارند و به همسر خود وفادار نیستند. در صورت عدم کنترل این احساس خیانت و طلاق برای این ازدواج رقم میخورد. فرد تنوع طلب باید برای درمان خود به روانشناس متخصص مراجعه کند تا بتواند در چارچوب ازدواج و تعهد لذت کافی را ببرد.
به عنوان کسی که تقریبا با این مشکل دست و پنجه نرم کرده تجربیات و تحقیقات خود را در چند خط بیان میکنم.
همه مردان تنوع طلب نیستند ولی اکثرا میل به آن را دارند.
دوم. باالعکس محال است زنی از زندگی خود راضی باشد و احساس تنوع طبی داسته باشد.
سوم مساله نادیده گرفته شده تغاوت دو جنس مذکر و مونث در خلقت است. این مهم حتی در آموزه های دینی و شرعی بستن شده است و در بزرگان دینی تعدد زوجین بیانگر همین امر است.
چهارم. بر خلاف این که بیشتر ما مردها را مقصر ماجرا میدانیم ولی خیلی اوقات مردم مظلوم و محصول هستند نه ریشه و عامل. بسیاری از تنوع طلبی های مردانه در بدو امر ریشه انتقام جویانه و سرکوبی های مزمن را دارد ولی در دفعات بعد اعتیاد!!!!
در نهایت جمله مهم م معروفی در علم روانشناسی است که شخصیت ظاهری افراد نشان دهنده باطن جنسی افراد نیست.
یعنی فراوان دیدم افراد پاکدست، مومن، خوش خلق و…. تنوع طلبی دارند پس معمولا هیچ ربطی به اخلاق ندارد.
درود دوست عزیز
از اینکه تجربیات خودتون رو با ما در مبان گذاشتید سپاسگزاریم. بله ،واقعیت ابنه که یک نسخه کلی در مورد تمام افراد صدق نمیکنه .اما معمولا مقاله ها وتحقیقات براساس وجه قوی تر ، مسئله رو به چالش می کشند.
پایدار باشید .
سلام دوست عزیز خیر اصلا اینطوری فکر نکن من ازدواج کردم و هفته اول دیدم زنم به یکی چشمک زد فوقالعاده ادم پر جنب و جوشی بودم بسیار مهربان و دلسوز و با گذشت. اولین بار تو ماشین برای ماه عسل سال هشتادو سه سمت مشهد میرفتیم که برم هم زیارت هم مسافرت ماه عسل بعد تو پمپ بنزین داشتم بنزین میزدم که یک ماشین دیگه کنار ما پارک کرد و از تو اینه ماشین من دیدم یک لحظه دید من مات دارم نگاش میکنم یک لحظه خشکش زد و بعد چند ثانیه شروع کرد به من به چشمک زدن بعد سوار ماشین شدین چیزی نگفتم کم کم احساس لرز بهم دست داد حالت تهوع اومد سراغم ماشین رو کشیدم کنار اومدم بیرون بالا اوردم همسرم گفت چی شد نشستم تو ماسین گفت حالت خوب بود چی شد یهو منم گفتم سکوت کرد و گفت من با تو بودم منم گفتم واضح دیدمت و نکن اینکارو رفتیم برگشتیم پدرم بیمار بود و دکترا جوابش کرده بودن و منم تک پسر بودم و بشدت ارزو داشت قبل مرگ عروسی منو ببینه برا همین چون خیلی صمیمی بودیم بخاطرش ازدواج کردم یکی خواهر رفیق خواهرم بود چون بهش گفتم ی دختر خوب که با کسی نباشه برام پیدا کن بقیه قیافه و اینارو بسپار به من گفت این خیلی خیلی مظلوم و ساکته و سادس و تو واقعیت هم همین بود بقدری مظلوم و ساده بود که نگو تو زندگی هم همینطوری بود برگشتم به پدرم گفتم گفت اشتباه میکنی با تو بوده این خیلی سادس چطور ممکنه نمیشه گفتم واضح دیدم تو اینه وقتی به من چشمک میزد نگاهش به طرف من بود گفت نه صبر کن بعد مدتی رفتیم با هم عروسی اقوام من اونجا دیدم به ارکستر که چشمهای رنگی داشت و خوشتیپ بود نگاه میکنه ولی دیگه حواسش به من هست من چون تو مسافرت شانسی دیده بودم دیگه حواسم رو جمع کردم روبرو ی خونه دو طبقه بود مال فامیلیمون مسلط به حیاط من از در رفتم بیرون فکر کنه کلا رفتم از کنار سوراخ بین در و دیوار نگاه کردم دیدم حواسش به اون سمت و میخنده رفتم طبقه دوم و بیست دقیقه نگاهش کردم چندین بار چشمک زدنشو دیدم پا دادنش دیگه مطمئن شدم شب برگشتم رفتم باهاش صحبت کردم انکار کرد گفت تو رفته بودی بیرون یک دستی میزنی بعد من بهش گفتم کی اومده پیشش کی درگوشی باهاش صحبت کرده دید نه من واقعا دیدم گفت موهاش بور بود و منم به موی بور علاقه دارم و نگاه میکردم چشمک نزدم حتما اشتباه مثل سری قبل دیدی گفتم اینکارا از دختر بعیده حتما تو دیگه شرم و حیات ریخته بریم دکتر ببینم دختری یا نه بردمش دکتر متاسفانه دکتری سری تکون داد و گفت دختر نیستن این خانم من دیگه روانی شده بودم رفتم به پدرم گفتم که میخوام طلاق بگیرم خیلی بهم ریخت شب بهش گفتم بریم میش خانوادت و صحبت کنیم شرایط طلاق رو بگیم دیدم زد زیر گریه که تو رو قران اونا همش به من سر کوفت میزدن من برا همین ازدواج کردم از اون خونه برم تو رو خدا نکن پای منو بوس کرد التماس کرد گفتم نه من نمیتونم باهات زندگی کنم به پدرم گفتم مثل من خیلی دلسوز بود گفت جهنم فک کن خواهر خودته نگهش میداریم براش عروسی میگیریم بعد ازش جدا شو و ابروشو نگه دار بذار زندگی کنه منم قبول کردم و شب عروسی پاهامو با تیغ زدم دستمال رو دادم ی اشتباه پدرم مرتکب شد چون خیلی مظلوم بود خانه داریش خیلی خوب بود دستپختش عالی بود بی سرو صدا بود همه میگفتن چقدر زن مهدی خوبه و به پدرم میگفتن عجب عروسی گیرت اومده پدرم گفت هر جا میره با تو بره ی مدت بگذره از سرش میفته اونم گفت بچه دار شو خوب میشه بخاطر بچه درست میشه طلاقش نده دختر خوبیه خدایی هم به لحاظ مظلومیت و سادگی اره همینجوری بود در حدی که پدرم همش میگفت این چجوری میتونه چشمک بزنه پا بده اصلا تو کت من نمیره خلاصه من بچه دار شدم و نگهش داشتم تا مادرم گفت من به رفتار این با داماد بزرگمون شک دارم گفتم نه بابا دیگه در این حد خراب نیست اونم که اصلا قیافه نداره پاها لاغر کون نداره شکم گنده سن زیاد چطور ممکنه نمیشه تا اینکه دیدم میگه بچه رو بندازیم من بچه نمیخوام بذاریم شک تو برطرف بشه منم گفتم نه شکایت میکنم از دستت منم خیلی بچه دوست داشتم من خیلی پول داشتم اون موقع البته مال پدرم بود که به من داده بود به پول سال هزارو چهارصد و دو حساب کنی بیست میلیارد تومن و خواستم زمین بخرم همشو وخانمم گفت بدیم به داماد بزرگتون اون تو معامله زمین تو معامله نکردی منم گفتم اون حرام زادس پولو میخوره رفت به پدرم گفت که این سنش کمه من بیست و دو سالم شده بود اون موقع به پدرم گفتم میخوره خیلی حرام زادس گفت نه دیگه برای ما گفتم حرام زاده حرام زادس مال مردم خور منو تو این و اون نداره خانمم گفت این معامله نکرده اون موقع هم بود که زمینارو به چند نفر میفروختن و تو اوجش بود زمین که به چند نفر فروختن میخوره منم مخالفت کردم حتی با پدرم بحثم شد دو روز بعد دیدم دامادمون خونمونه منم نفهمیدم برا چی وقتی رفت دیدم پدرم صدام کرد گفت دامادمون گفته ی زمین هست خیلی پول میخواد و امروز بخری فردا دو برابر پول خودت میفروشی ولی من نصفشو دارم نصفشو دخترت گفته مهدی زمین میخواد بخره شراکتی بخریم پدرم گفت پولو بده بهش باز بحثمون شد در حدی که ی حرف خیلی زشت بهش زدم مریضم بود من تا حالا بی احترامی بهش نکرده بودم گریه کرد خانمم اومد گفت چیکار میکنی پدرت درست میگه تو معامله نکردی بده منم پاهای پدرمو بوس کردمو گفتم ببخشید ولی من اصلا به زمین دیگه کار ندارم بفهمین پولو میخوره خانمم گفت نه نمیخوره خلاصه پولو دادم نزدیکای بدنیا اومدن بچه دیدم میترسه پنج بار بهم گفت میترسم این بچه شبیه مبینا بشه که خواهر زاده من بود و کپ پدرش منم گفتم مگه تو خوابیدی باهاش انقدر میترسی دیدم گفت نه چون میگن بچه که زیاد نگاه کنی بچت شبیه اون میشه منم که زیاد نگاش کردم میدونم این شبیهش میشه خجالت نمیکشی اون از من بیست سال بزرگ تره اگه برم با جون میرم نه اون به مادرم گفتم گفت من که گفتم زمانی که پدرت مریض بود بردیش یک ماه تهران بستری شه اون دامادمون عمدا اومد گفت جا ندارم این کودها برای زمین اینجا باشه من میام میبرم دقیقا روزی اومد برد که همه ما رفتیم خونه خالت و اون گفت من نمیام چون من با خانوادم زندگی میکردم چون پدرم گفت فعلا خونه نخر کنار ما باش تا حواسمون بهش باشه فهمیدم که این واقعا با دامادمون بوده به پدرم چیزی نگفتم و چند وقت بعد پدرم فوت کرد دیگه اینجا بچه داشتم روانی شدم دیگه تحمل نکردم بعد بدنیا اومدن بچه شبیه من بود پدرم فوت کرد یادمه بدترین روز عمرم بود ولی من همش رفتارهاش تو ذهنم بود تا خواستم زمینو بفروشم خونه بخرم دیدم زمین ی جای پرت مفت نمی ارزه کشاورزیه کاربری مسکونی نداره فقط کنار و نزدیک ی روستاس و نسبت به پول من که اون زمان دویست میلیون بود سال هشتادو سه فک کنم قیمتش ده میلیون بود تازه نصفشم که دامادمون شریک بود من برگشتم بحثم شد گفتم خاک بر سرت چیه باهات خوابیده بود بهت گفته حتما پول مهدی رو زمین میخواد بخره ی زمین هست اینجوری پولدارت میکنم دوبرابر میارزه هم دادی هم پولارو بر باد دادی گریه کرد گفت نه بخدا گفتم خب تو معاملس واسه این خلاصه دیگه واقعا روانی شدم حسابی جوری زدمش که نگو من داروندارمو از دست داده بودم هیچی نداشتم خواستم با اون سرمایه گذاری کنم شروع کردم به درس خوندن دیدم نمیتونم ذهنمو اروم کنم ی همکلاسی داشتم مواد فروش بود خیلی وقت بود خبری ازش نداشتم رفتم در خونش گفتم مواد میفروشی هنوز گفت اره اومدم خونه شروع کردم به کشیدن خانمم جرعت نکرد بیاد بگه چیکار میکنی خلاصه اروم شدم و خوابم برد باز فردا پس فردا کشیدمو معتاد شدم درس خوندمو ازمون دادم استخدامی کارمند شدم ولی واسه تست مجبور شدم متادون بخورم و اون زمان تست متادون نبود و هر روز من روانی تر میشدم عصبی تر بداخلاق تر منکه اصلا اینجوری نبودم کلا عوض شدم دیگه با اطرافیان رفت و امد نکردم و نذاشتم جایی برم زندگی زهرمار شده بود تا تصمیم گرفتم بچم پنج سالش شد طلاق بگیرم چون گفتم بزرگتر بشه یکم بعد از اون رفتیم برا طلاق و کاراشو انجام دادم و مهریشم توافقی خواستم بدم کارا سه ماه طول کشید بچه خیلی عوض شد عصبی بهانه گیر جیغ میزد از خواب میپرید چون مادرشو میخواست و خدایی اونم بچه رو خیلی خیلی دوست داشت از حق نگذریم رفتار خیلی خوبی با بچه داشت حتی با من رفتار خیلی خوبی داشت دیگه خواهرام اطرافیان هی گفتن زن خوبیه فلانیه برش گردوندم دستشو رو قران گذاشت با کسی به من خیانت نمیکنه خلاصه دیگه من ازش چیزی ندیدم ولی من روانی شده بودم رییس اداره شدم داشتم میرفتم برای گزینش معاونت فرمانداری که شبا نمیتونستم خوب بخوابم اصلا تا صب بیدار بودم هم بخاطر مواد هم فکر و خیال دست خودم نبود واقعا خلاصه من بعد دو سه سال چیزی ندیدم بچه دومو اوردمو کم کم داشت رابطم باهاش خوب میشد ولی همش فلش بکهایی میزدم به گذشته حساس شده بودم گیر میدادم بهش و من مریض شدم همش بدن درد بشدت خسته بودم خیلی خیلی افسرده شده بود بی خوابی نتونستم سر کار برم کم کم از سی روز کامل شد پونزده روز شد ده روز منم که نتونستم برم اخراج شدم تو چهار سال نذاشتم بره سر کار هر چی داشتیم و نداشتیم فروختیم خوردیم خونه ماشین همه چی درحدی که شروع شد به قرض کردن و نزدیک چهاصد میلیون بدهی چون اعتبار داشتم ولی دیگه کم کم بی اعتبار شدم هیچی دیگه نداشتیم و یهو بیماری من مشخص شد اپنه دارم دستگاه بای پپ مادرم برام خرید البته قبلا دکترا گفتن سیستم ایمنیت بهم خورده و ارتریت گرفتی قبلا البته امپول سینورا زدم دونه ای یک میلیون مادرم کمکم میکرد ولی چون خوب نشدم کامل فقط بهتر شدم دیگه گفتم از این نیست مدارک رو بردم دادم به وزیر و بازگشت به کار خوردم الان یکسال حقوقمو میدن ولی چون کمیسیون رفتم روزی دو ساعت میرم سر کار خیلی کم میدن و اینکه ارتریت هم متوجه شدم داشتم واقعا الان دوباره امپولاشو میزدم تا دختر بزرگم که شونزده سالشه دیدم بد مادرشو نگاه میکنه ی روز ی مغازه موبایل فروشی شش ماه پیش و دیدم یواش به رفیقش در گوشی گفت من با زن این بودم و اومدم خونه حالم خیلی بد شده بود فهمیدم چیکار کردم با خودم و این هفده سال ول نکرده و دیدم همسرم گفت تو از اول زندگی شکاک بودی بدبخت معتاد خجالت نمیکشی من ارزو بهترین زندگی رو داشتم این بود زندگی گه سگی همه تو تحقیقات گفتن بهترین پسره کوچس این بود هی بارم کرد بارم کرد زندگی گه سگی برا منو بچه هات درست کردی و من سرمو انداختم پایین تو این مدت که چیزی ندیدم خیلی باهاش خوب بودم خیلی یهو دخترم دهن باز کرد و گفت دهنتو ببند جنده من باهات بیرون میرم فلان جا فلانی معازش خرید میکردی کارت رو میدادی دستتو میمالید میخندیدی خلاصه من عصبانی شدم یدجور زدمش بعد ده سال اونم وسایلشو جمع کرد رفت دیدم بچه هام گرسنن رفتم اوردمش ولی روانی شدم دوباره تصمیم گرفتم طلاق بگیرم جدا با دوتا بچه و بیماری و دارم کاراشو انجام میدم و همه میگن چقدر نمکنشناسه مهدی زن به این خوبی داره طلاق میده تو مریص۰ی اعتیاد نداری باهاش ساختخانوادش همینطور و من با بیماری دوتا بچه دارم طلاق میگیرم الان نه دوست عزیز اصلا اینطوری فکر نکن اصلا
سلام دوست عزیز
متاسفیم که این شزلیط سخت رو تجربه کردید .
از همراهیتون سپاسگزاریم .
اصلا اینطوری فکر نکن برات بالا جریان زندگیمو نوشتم ی موقع اشتباه نکنی ببخشید سال هشتادو یک بود عقد کردم انقدر عصبی شدم سال و اشتباه نوشتم خواستم ببینم نوشته شده دیدم اشتباه سالو نوشتم
سلام دوست عزیز
از اینکه نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید سپاسگزاریم .
البته نظر شخصی من اینه که میشه همیشه فرصت داد البته کمک گرفتن از روانشناس برای هر دوطرف ضروریه.
پایدار باشید .