
بر اساس این تعریف هیجانات مثبت و منفی جنبه عاطفی شادکامی را در بر می گیرند و رضایت از زندگی جنبه شناخت فرد دارد. داشتن روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصیتی، دوست داشتن دیگران و زندگی از اجزاء شادکامی هستند.سقراط، ارسطو و افلاطون باور داشتند اگر انسان ها در پی زندگی با فضیلت باشند، واقعا شادکام خواهند شد.
هنگامی که از مردم پرسیده می شود: شادکامی چیست؟ آنها دو نوع پاسخ را مطرح می کنند: اول اینکه ممکن است حالات هیجانی مثبت ( مانند لذت ) را عنوان کنند و دوم، آن را راضی بودن از زندگی به طور کلی ویا در بیشتر جنبه های آن بدانند. بنابراین، به نظر می رسد که شادکامی، دوجزء اساسی ( عاطفی و شناختی ) دارد که بعد عاطفی آن، موجب می گردد انسانی که دارای احساس شادکامی است، از نظر دیگران، به عنوان فردی بشاش و سرزنده شناخته شود ودر مناسبات اجتماعی نیز بتواند راحت تر با دیگران ارتباط برقرار کند. همچنین از بعد شناختی نیز چنین فردی، نگرش مثبتی نسبت به دنیای پیرامون خود دارد و اتفاقات و رویدادهای اطراف خود را با دیدی خوش بینانه می نگرد. شادکامی، دارای اجزایی چون: وجود هیجانات مثبت و نبود هیجانات منفی ( ازجمله افسردگی و اضطراب )، داشتن روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن در زندگی، داشتن رشد شخصیتی، دوست داشتن دیگران و دوست داشتن زندگی است.
از هنگامی که مارتین سلیگمن ( ۲۰۰۰ ) رویکرد « روان شناسی مثبت نگر » را به جامعه روان شناسی معرفی نمود، در این مدت کوتاه شاهد به وجود آمدن یک مکتب جدید با نظریه ها، پدیده ها و مفاهیم مختلف بوده ایم ودر این مدت بحث شادکامی در انسان ها مورد توجه فراوان قرارگرفته است. اگرچه این مفاهیم و اصطلاحات امروزی از ابتدای پیدایش دانش بشری، توسط فیلسوفان و دانشمندان یونانی، هندی و ایرانی مورد بحث و چالش بسیار قرار گرفته اند، اما سلیگمن و همکارانش با استفاده از روش علمی و طبقه بندی مفاهیم توانستند مجموعه کاملی از این کلمات را در یک مکتب جدید فکری با عنوان رویکرد مثبت نگر معرفی نمایند. بنابراین آنچه که امروز در نظریه های روان شناسی مثبت نگر، در مورد شادکامی می بینیم، پدیده ها و کلمات جدیدی نیستند بلکه قدمتی دیرینه دارند.
سلیگمن سه مسیر را برای رسیدن به شادکامی معرفی کرده است. اولین مسیر دلپذیر، شامل تجربه هیجانات مثبت نسبت به گذشته ( مانند: بخشش و قناعت ) و مسیر دوم از دیدگاه سلیگمن گرمی، نشاط و لذت در زمان حال است. سلیگمن سومین مسیر را خوش بینی و امید درباره آینده می داند. در سال ۲۰۰۵ سلیگمن و همکارانش به بررسی ارتباط میان شادکامی و رضایت مندی از زندگی پرداختند. آنان شادکامی را دارای اجزایی سه گانه معرفی کردند که شامل روابط اجتماعی قوی و مطلوب (جزء اجتماعی )، حالت های خلقی پایدار و شاد ( جزء هیجانی ) و مثبت اندیشی در تفسیر اطلاعات محیط ( جزء شناختی ) می باشد.
- جزء اجتماعی: در زندگی اجتماعی باید با قبول سختی ها، ظلم ها و مشکلات زندگی، باز هم سفارش به شاد زیستن در تمامی لحظات و دوستی گزیدن بکنیم.
- جزء هیجانی : وجود هیجانات مثبت و فقدان هیجانات منفی مانند اضطراب و افسردگی، هدفمند بودن در زندگی، داشتن رشد شخصیتی را شامل می گردد.
- جزء شناختی : شادکامی، موجب نگرش خوش بینانه نسبت به رویدادهای پیرامون می گردد.
شادکامی یک فرآیند ( نه یک نتیجه نهایی ) در حال پیشرفت است و نتیجه چشم پوشیدن از نفع شخصی و خدمت به چیزی برتر از خود است.